محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ جدیدترین سریال منوچهر هادی که یکی از پرکارترین کارگردانهای شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر محسوب میشود، هفته قبل به قسمت پایانی خود رسید و در شرایطی از جدول انتشار حذف شد که نبودش را میتوانیم به فال نیک بگیریم. «نیوکمپ» شاید بدترین سریال تاریخ شبکه خانگی نباشد، اما بی شک یکی از ناامیدکنندهترین مجموعههای سالهای اخیر لقب میگیرد؛ اثری که مرزهای «زرد بودن» را درنوردید و مخاطبان را به آینده این رسانه بدبین کرد.
منوچهر هادی که با کمدی پربیننده «من سالوادور نیستم» نزد مخاطبان سینما شناخته شد، از سال ۱۳۹۵ با سریال پربازیگر و محبوب «عاشقانه» گام به عرصه شبکه نمایش خانگی گذاشت و در لابه لای سریال هایش، دو فیلم کمدی موفق اواخر دهه ۹۰، یعنی «آینه بغل» و «رحمان ۱۴۰۰» را کارگردانی کرد. هادی، اما بعد از «عاشقانه»، یک سقوط آزاد کامل را در سریال سازی تجربه میکند؛ جایی که سریال کش دار «دل»، مجموعه ضعیف «گیسو» و دو کمدی شانه تخم مرغی به نامهای «نیسان آبی» و «نیوکمپ» شایستگیهای هنری این کارگردان را زیر سؤال برده اند.
تأثیر منفی پرکار بودن منوچهر هادی، در دو سریال اخیر او کاملا به چشم میآید. در واقع، این دو مجموعه نشان میدهند که نه تنها مضمون و جنس کمدی، بلکه حتی مؤلفههای فنی و حداقل استانداردهای مدیوم سریال هم برای هادی و همکارانش بی اهمیت شده اند. نماهای تلویزیونی، بازیهای ضعیف، بی دقتی در جزئیات و از همه مهمتر لحن فیلم نامه، مواردی هستند که از «نیوکمپ» یک مجموعه ناامیدکننده ساخته اند و متأسفانه به نظر میرسد که منوچهر هادی هم کمترین توجهی به این موارد نداشته است.
صحبت کردن از جنس کمدی «نیوکمپ» یک اشتباه مکرر است؛ زیرا این سریال اساسا بهرهای از معنای «کمدی» نبرده است و صرفا مجموعهای از ترفندهای سرگرم کننده محسوب میشود. ضعف بزرگ فیلم نامه در طراحی شوخی هاست که امکان هر گونه خلاقیت ثانویه را از عوامل «نیوکمپ» سلب میکند. نکته عجیب در این مورد به طراحی قصه این سریال توسط
بهرام افشاری بازمی گردد که سطح توقع مخاطب را بالا میبرد و در مرحله بعدی بیننده را ناامید میکند. به جرئت میتوان گفت که ترتیب دادن یک مصاحبه نوددقیقهای با بهرام افشاری میتوانست به مراتب بامزهتر و سرگرم کنندهتر از کل فیلم نامه «نیوکمپ» باشد. مشخص نیست چهرههایی همچون منوچهر هادی، بابک کایدان، حسن معجونی، اکبر عبدی و بهرام افشاری که همگی دارای تجربه و سابقه در عرصه آثار نمایشی و به طور خاص کمدی هستند، چطور چنین متن خام و عقب ماندهای را جذاب و بامزه ارزیابی کرده اند؟
زوجی که قرار است در نیوکمپ بار کمدی را به دوش بکشند، دو برادر به نامهای مجتبی و مرتضی هستند که حامد آهنگی و ایمان صفا نقش هایشان را ایفا میکنند. این دو کاراکتر به معنای دقیق کلمه لوده هستند و سعی میکنند حفرههای فیلم نامه و دست خالی نویسنده را با رفتارهای اغراق شده، فریادهای مکرر و جنون آمیز، شوخیهای دوپهلوی ضدفرهنگ و مواردی از این دست پر کنند که طبیعتا حاصل این رویکرد چیزی جز افزودن به عمق فاجعه نخواهد بود.
تردیدی وجود ندارد که سیاهی و ابتذال موجود در محصولات زرد و شانه تخم مرغی گریبان کارنامه منوچهر هادی را گرفته و این موضوع مشخصا در «نیوکمپ» منعکس شده است. شرح و توضیح این نکته به کرات مورد اشاره قرار گرفته و برای عموم مردم و منتقدان روشن است. «نیوکمپ»، اما با شدتی تأسف بارتر از «نیسان آبی»، از یک آفت مضمونی وحشتناک رنج میبرد: تحقیر طبقه فرودست. به طور کلی، بخش عمدهای از شوخیهای «نیوکمپ» ناظر به تنزل شخصیت اعضای خانواده سرچشمه است؛ جایی که اعضای این خانواده افرادی حقیر معرفی میشوند که به دنبال تلکه کردن لیونل مسی، به یک بهانه واهی، هستند.
این رویکرد از کارگردانی که روزگاری در «آینه بغل» به موضوع اختلاف طبقاتی کنایه میزد و در «رحمان ۱۴۰۰» نقد کمیک خود به آقازادهها را ارائه میداد، یک بازگشت به عقب باورنکردنی محسوب میشود. کافی است سکانس غذا خوردن این خانواده در سفارت را یک بار دیگر مرور کنید و ببینید که قابهای این بخش از «نیوکمپ» چطور حقارت شخصیتها را به تصویر میکشند و فقر را مترادف دنائت معرفی میکنند.